فاطمه محسنی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطراتی تلخ و ناگفته از همسر شهید مصطفی احمدی روشن..........

22 دی 1392 توسط محسنی

سر قبر نشسته بودم …

باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی-سالگی …
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…

 نظر دهید »

برادرم

22 دی 1392 توسط محسنی

برادرم

غیرت فقط این نیست که . . . .

ناموست را بپوشانی تا نبینند!!!!

ناموس دیکران را نگاه نکردن هم از غیرت است

 

 نظر دهید »

این را میدانم که نزد ما نیست....شاید ما هنوز کوفی مانده ایم...

22 دی 1392 توسط محسنی

من بگویم کجاست؟؟؟؟؟؟
شاید در بیابانی است و سر به سجده اشک می ریزد و ما را دعا میکند…
شاید سرش را چون علی در چاه کرده و با چاه درددل میکند
شاید هم اکنون در کربلاست و در بین الحرمین، نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی بر پرچم سیدالشهدا
شاید هم اکنون در بقیع است سر خاک مادری که، یکتاترین مادر بود…اما مزارش را هیچ کس ندانست که کجاست
شاید در نجف رفته به دیدار پدر و نگاه میکند بر آسمان مظلومیت پدرش
شاید در مدینه رفته بر سر مزار پدرانش و یا سری بزند بر گنبد جدش رسول الله
شاید در کاظمین است و شاید در سامرا
و هزاران شاید دیگر……
اما این را میدانم که نزد ما نیست….میدانید چرا؟؟؟؟
چون خودمان نخواستیم

چون لیاقت میخواهد داشتنش

شاید ما هنوز کوفی مانده ایم….

 نظر دهید »

خواهی نشوی همرنگـــــــــــــ

22 دی 1392 توسط محسنی

خواهی نشوی همرنگـــــــــــــ / رسوای جماعتــــــــــــــ شو!

گاهی اوقات برا یه چیزایی نباید همرنگـــــــ شد بلکه باید تکـــــــــ رنگـــــــــــ شد!

نمونش واجبات دینی یا رفتارهای اخلاقی مثل بیشتر تحویل گرفتن مستمندهاو…

حرف آخرم: هر رنگی هستی فقط مواظب جماعتــــــــــــــــ باش رفیق

 نظر دهید »

به تارااااااااااااااااااااااااااااااااااج می روند ...

22 دی 1392 توسط محسنی

در روزگاری
که زن ها در خیابان ساپورت می پوشند
لاک های شـَـبـــرنگـــــ می زنند
و در روز و شبــــــــــــــــ
مثل چـــــِــــــراغ ها
بـــرق می زنند،
از دامن زن
مـَـردها
به معراج که نمی روند هیـچ ،
به تارااااااااااااااااااااااااااااااااااج می روند …

 نظر دهید »

دکتر علی شریعتی

22 دی 1392 توسط محسنی


چه بسیار دلهایی که می پرستند و نیکی می ورزند

و پرستش و تقوی و نیکی نیز در آنها زشت و آلوده و پلید است
و چه دلهایی که عشق می ورزند و گناه می کنند
و خطا و هوس و گناه در آنها زیبا و پاک و زلال است

…………………………

……………….

۱-آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها

و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک

خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

…………………………..

………………….
پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما
………………………..
………………
به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .

……………………..
……………..
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت میکنم….

………………………
…………………

همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باشی
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست
.

 نظر دهید »

آيت الله مجتهدي

22 دی 1392 توسط محسنی

همیشه از خدا بخواه

هر وقت از همه جا نا اميد شدي بدان کـه کارت درســت ميـشود

خـداوند فرمود: به عـزت وجلال خـودم قـسم که قـطع ميکنم اميـد

بـنـده اي کـه بـه غيـر مـن اميـد داشـته بـاشد….

آيت الله مجتهدي

 نظر دهید »

آیت الله بهجت (ره)

20 دی 1392 توسط محسنی

آیت الله بهجت (ره) فرمودند:
ما همه شمر بالقوه ایم…
مراقب باشیم

 نظر دهید »

یا امام رضا(ع)

20 دی 1392 توسط محسنی

هر روز در سکوت خیابان دوردست

روی ردیف نازکی از سیم می‌نشست

وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند

یک بغض کهنه توی گلو،داشت می‌شکست

ابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:

جمع کبوتران خوش‌آواز خودپرست

آنها که فکر دانه و آبند و این حرم

جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

آنها برای حاجتشان بال می‌زنند

حتا یکی به عشق تو آیا پریده‌است؟

رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان

از غصه‌ی کلاغ، کلاغی که سخت مست…

ابر سپید چرخ زد و تکه‌پاره شد

هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

باران گرفت،بغض خدا هم شکسته بود

تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،

آهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم

اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست…

یا امام رضا(ع)

 نظر دهید »

شعر ناب

20 دی 1392 توسط محسنی

ای عاشقان ترنج برای زلیخا بیاورید،
امشب تمام شهر،پر از بوی یوسف است…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 30
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

فاطمه محسنی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • درد و دل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس