فاطمه محسنی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یا امام رضا(ع)

20 دی 1392 توسط محسنی

هر روز در سکوت خیابان دوردست

روی ردیف نازکی از سیم می‌نشست

وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند

یک بغض کهنه توی گلو،داشت می‌شکست

ابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:

جمع کبوتران خوش‌آواز خودپرست

آنها که فکر دانه و آبند و این حرم

جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

آنها برای حاجتشان بال می‌زنند

حتا یکی به عشق تو آیا پریده‌است؟

رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان

از غصه‌ی کلاغ، کلاغی که سخت مست…

ابر سپید چرخ زد و تکه‌پاره شد

هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

باران گرفت،بغض خدا هم شکسته بود

تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،

آهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم

اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست…

یا امام رضا(ع)

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: درد و دل لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه محسنی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • درد و دل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس