فاطمه محسنی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آدمیت مرد !!!

23 دی 1392 توسط محسنی

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید

آدمیت مرد !!!

گرچه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب

گشت وگشت

قرن ها از مرگ آدم ها گذشت

ای دریغ

آدمیت بر نگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانیت است

سینه دنیا زخوبی ها تهی ست

صحبت ازآزادگی ، پاکی ، مروت ابلهی ست!

صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست

قرن هاست که روزگار مرگ انسانیت است….

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای ! که جنگل را بیابان می کنند

دست خون آلود را پیش چشم خلق پنهان می کنند

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا

آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست!

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است !!!

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: درد و دل لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

فاطمه محسنی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • درد و دل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس