منتظرهات بمیـــــرند ، میایی آقا ؟
09 دی 1392 توسط محسنی
نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟
منتظرهات بمیـــــرند ، میایی آقا ؟
زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم
تا خود صبح به راه تو قمر میریزم
ساحل چشم من از شوق به دریا زده است!
چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!
جمعه را سرمه کشیدیم ، مگر برگردی!
با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی!
زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد!
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد!
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست!
آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست!
نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟
منتظرهات بمیـــــرند ، میایی آقا ؟