فاطمه محسنی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مشت خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

05 دی 1392 توسط محسنی

دختر بچه ای کاغذی رو به بقال داد و گفت:



مامانم گفته هر چی تو این کاغذ نوشته بهم بدید این هم پولش



بقال کاغذ رو گرفت اجناس لازم رو برداشت به دختر بچه داد و گفت:



چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.



اما دختر کوچولو از جاش تکون نخورد.



بقال که فکر کرد دختر خجالت می‌کشه گفت:



دخترم خجالت نکش بیا شکلات هاتو بردار!



دخترک گفت:



عمو نمی‌خوام خودم شکلات بردارم نمی‌شه شما بهم بدین؟



بقال: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی داره؟



دخترک گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره





.



.



.



کاش ما هم باور کنیم مشت خدا از مشت ما خیـــــــــــلی بزرگتره



سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یقُولُونَ عُلُوًّا كَبِیرًا



او پاک و برتر است از آنچه آنها می‌گویند، بسیار برتر و بزرگتر!



«الإسراء/43»



کاش ما هم اینقدر عجول نبودیم و خیر رو از خود خدا می‌خواستیم…



وَیدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا



انسان (بر اثر شتابزدگی)، بدی ها را طلب می‌کند آن گونه که نیکی ها را می‌طلبد؛

 نظر دهید »

امام زمان { عج }

05 دی 1392 توسط محسنی

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
قلبم یک چشم به هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
…
اللّهم عجّل لولیک الفرج

 نظر دهید »

این داستان بسیار جالبه حتما بخونید

05 دی 1392 توسط محسنی



راوی داستان:
حاج آقا سید حسین مومنی

میگن فرعون قبر کن بوده قبرای خیلی خوبی هم میکنده یه بار گذرش میوفته مصر قبرستونشو آباد میکنه مردم میبینن نه بابا طرف کارش درسته میذارن شهردار و بعد میشه فرماندار و بعد میشه فرمانروا و چه چه چه و آخرشم میگه آی مردم من خدای شمام
چند سالی بود مصر خشکسالی اومده بود مردم جمع میشن میگن بریم پیش فرعون میگن مگه تو نمیگی من خدای شمام حالا خدا بگو بارون بیاد
فرعون چنان اطمینانی داشت که گفت برید فردا سحر میگم بارون بیاد
شب که شد فرعون لباس خدایی شو در اورد لباس بندگی پوشید چسبید به خک هی گفت خدا من که میدونم تو خدایی ومن بنده تم خدا من که میدونم تو همه کاره ای و من هیچ کاره
خدا من به این مردم قول دادم خدا بازم خدایی کن ونذا آبروم بره
به پهنای صورت اشک میریخت ومیگفت سبوح قدوس ربنا ورب الملئکه والروح
سحر که شد چنان بارونی صر اومد که اونایی ام که شک داشتن که فرعون خداست یقین کردن
موسی پاشد عصبانی رفت کوه طور گفت خدا مسخره کردی؟از یه طرف به من میگی برو با فرعون بجنگ از یه طرف دعاشو مستجاب میکنی
خدا گفت آی موسی سحر نبودی ببینی
نبودی موسی
ندیدی این بنده ام چه زار میزد
نبودی ببینی
هی میگفت
سبوح قدوس ربنا ورب الملئکه والروح

 نظر دهید »

و" فدیناه بذبح عظیم." «و ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم.»

05 دی 1392 توسط محسنی



آیه 107 سوره صافات
♥•٠·
امام رضا علیه‌السلام فرمود:
چون خدای عزیز و شکوهمند ابراهیم علیه‌السلام را امر نمود که جای فرزندش اسماعیل گوسفندی را که خدا برایش فرو فرستاده بود قربانی نماید، ابراهیم درخواست نمود که فرزندش اسماعیل را با دستش ذبح نماید و اگر او به کشتن گوسفند امر نمی‌شد همین کار را می‌کرد تا آن داغی را که به قلب پدری که عزیزترین فرزندانش را با دست خود قربانی نموده وارد شده به دل او هم وارد شود، و به این ترتیب سزاوار بلندترین درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.

پس خدای بزرگ و بلندمرتبه به او وحی نمود:
ای ابراهیم چه کسی از آفریدگانم را بیشتر دوست داری؟ گفت: پروردگارا تو کسی را نیافریدی که از دوستت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله محبوبتر باشد. خدا بدو وحی نمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا نفس خود را؟ گفت: بلکه من او را بیشتر از خود دوست دارم. فرمود: فرزندش نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟ گفت:
بلکه فرزند او. فرمود: کشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد می‌آورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟
پروردگارا بلکه کشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بیشتر به درد می‌آورد. فرمود:
ای ابراهیم، پس همانا گروهی که گمان می‌کنند که از امت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند بزودی بعد از او دست به خون فرزندش آغشته می‌سازند و او را به ظلم و ستم همچون گوسفندی می‌کشند، و بدین واسطه مستوجب خشم من خواهند شد.

پس ابراهیم بخاطر آن بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و به گریستن پرداخت. خدای بزرگ و بلند مرتبه بدو وحی فرمود:
ای ابراهیم به تحقیق فدیة بی‌تابی بر فرزندت اسماعیل یعنی اگر او را ذبح می‌کردیبه اندوهگینی‌ات بر حسین علیه‌السلام و کشته شدنش برابر گشت، و برای تو بلندترین درجات اهل ثواب بر مصیبتها خواهد بود، و آن سخن خدای عزوجل است .
که فرمود: «ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم.»

 نظر دهید »

“دل نوشته تکان دهنده”

05 دی 1392 توسط محسنی


شهید همت یادت هست که در وصیت نامه ات نوشتی…
مجالس روضه را ترک نکنید..
ولی وقتی هر پنجشنبه میریم جلسات هفتگی روضه…
بعضی ها به ما میگن شما افسرده هستید…
بعضی ها به ما میگن شما عقب افتاده اید از دنیا..!!
امـــــــــــا..!!
وقتی چند کوچه پایین تر وقتی صدای ساز و آواز و رقص میاد…
میگویند اینها جوانند..!!بگذارید جوانی بکنند..!!
برادر شهیدم دیگر همه چیز فرق کرده..!!
وقتی بعضی ها از شما فاصلـــــــــــــــه گرفتند..!!
اینگونه شد کــــــــــــــــــــه..!!
پرچم یا حسین بر روی خانه ها را جمع کردیم…
و به جای آن دیش ماهواره گذاشتیم..!!
و هر روز شبکه های فارسی زبان را رصد میکنیم که نکنه…
شبکه جدیدی آمده و از دستمان برود..!!
یا صاحب الزمان…
مولای من..تا تو نیای سر و سامون نداریم…
مولای من..تا تو نیای باید طعنه و تهمت بشنویم..!!
مولای من..تا تو نیای ما را به جرم عاشقی مسخره میکنند..!!
مولای من..پس کی میخوای بیایی..!!
خسته شدم بجان مادرت زهرا(س)..

 نظر دهید »

...

26 آذر 1392 توسط محسنی

خود شناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا می کشید.

 نظر دهید »

...

26 آذر 1392 توسط محسنی

تا نبندی ز سخن لب نشود دل گویا

نطق عیسی ثمر روزه ی مریم باشد.

 نظر دهید »

...

26 آذر 1392 توسط محسنی

بس که حرف حق کسی در دهر نتواند شنید

گیرد اول در اذان گفتن موذن گوش را

 نظر دهید »

یا هو

26 آذر 1392 توسط محسنی

در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست

ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم…

 نظر دهید »

یا حسین {ع}

26 آذر 1392 توسط محسنی

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه محسنی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • درد و دل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس